28 سالگی در گوشه ای از خاورمیانه

آخرین مطالب

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فکر کنم من یکی از معمولی ترین دخترهای جهان بودم.شاید بی خاصیت ترین،شاید غیر جذاب ترین.

شاید همه همینطوری ان.

از ارتباطات راحت و بی قید هنوز هم متنفرم،به نظرم اینایی که از خودشون تپ و تپ عکس میگیرن میزارن اینستاگرام خیلی رو مخن و کمبود دارن.

الان نقاشی و هنر و طراحی لباس مده و همه جامعه هنرمند نیستن و قطعا جوگیر شده اند.

اما خب خودمم راستش رو بخوای خیلی وقتا میترسم از قافله عقب بمونم.

از قافله کاپل ها

از قافله نقاش ها

از قافله دخترهای برنامه کن

ته این سبک زندگی تیپیکال که با پسرای مختلفی بخوابی و بیرون بری و مسافرت بری...

میدونی دخترم راستش من سالای زیادی از عمرم رو احساس میکنم اینجوری هدر دادم.

با این فکرایی که دخترخاله مینداخت تو سرم.

با اطرافیان به دردنخور.

هفته پیش که بعد از مدت ها رفنم خونه مامان بزرگم،از حجم بسته بودن افکار خانواده خانواده مامانم باز به ستوه امدم و باورم نمیشد این آدم های لعنتی یک ذره تغییر توی کارشان نیست،یک ذزه دغدغه هاشون و طرز تفکرشون عوض نشده.

فقط مشکلاتشون بیشتر شده.

راستش من هر روز بیشتر و بیشتر از دست مامانم عصبانی میشم که منو با همچین چیزایی بزرگ کرده و بهت قول میدم که تو رو با کلی تنوع و وسعت بزرگ کنم.

اگرچه توام احتمالا یه روزی تو دلن قراره منو فحش کش کنی،ولی شاید اگه ببینی تلاش خودم رو کردم،عین همون حسی که من به بابام دارم،اروم شی.

 

  • آناهید هیچی
  • ۰
  • ۰

بعدش چی

این روزا دارم به سوال بعدش چی بدون فریز یا فرار فکر میکنم.خوشحالم جون راستش من خیلی وقته که درست به سوال بعدش چی فکر نکرده بودم

  • آناهید هیچی