28 سالگی در گوشه ای از خاورمیانه

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شخصیت هایی که خیلی روم تاثیر گذاشتن و یه لحظه جدا خواستم اونا باشم.

مارجری گات :I

اونجایی که از همه حتی دشمنشم با روی باز استقبال میکرد.با لبخند گشاد و مهربونی و محبت

دوست دختر حسین هم دقیقا با من اونجوری برخورد کرد.بدون اینکه شناخت خاصی رو من داشته باشه یه لبخند گنده مهربون تحویلم داد و دستش رو محکم انداخت دور گردنم و دستم رو گرفت و باهام رقصید.

خیلی دوست داشتم منم تو یه جمعی که خیلی دوسشون داشتم به همراه یه پارتنر که عاشقانه دوسش داشتم میبودم و این رفتار رو با همه میکردم.

میتونم از باشگاه و کلا از زندگی شروع کنم به عنوان تمرین که یادم بمونه که به همه لبخند بزنم و با همه مهربون باشم در حد تعادل.

 

  • ۹۸/۱۰/۰۱
  • آناهید هیچی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی