28 سالگی در گوشه ای از خاورمیانه

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

three of them

خانم ف تو کسی بود که منو به شغلی که عاشقانه دوسش داشتم رسوندی.البته قبل از تو بابام.چون بابام بود که من رو معرفی کرد.ولی خانم ف بود توکلی برای من زحمت کشید و صبوری کردی تا جا بیفتم.من رسما هیچ چی بلد نبودم ولی تو با عشقی که انگار من فرزندتم سعی کردی من رو رشد بدی.خانم ف من همیشه ازت متشکرم.

نگارا تو دوستی بودی که من لازم داشتم.از همه لحاظ.به خاطر تمام چیزهایی که بهم یاد دادی.به خاطر تغییر دادن سبک زندگیم و به خاطر تمام مهربونی هات ازت متشکرم.

آتنا شاید تو اصلا ندونی که اون روزی که کلی بابت همه چی ناراحت بودم اومدی پیشم و باهام حرف زدی چقدر سبک شدم و چقدر خدارو بابت داشتنت شکر کردم و چقدر دعات کردم.

  • ۹۸/۱۰/۲۴
  • آناهید هیچی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی