28 سالگی در گوشه ای از خاورمیانه

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

everything is ok

میگفت یه روزی تو اوج خوشبختی فهمیدم پدرم خلافکاره.اصلا چون خلافکاره ما انقدر خوشبختیم.

بعدم افتاد زندان و زندگی من نابود شد.

می گفت خیلی ازش ناراحت بودم که زندگی من رو نابود کرده بود و داشتم خودم رو هم نابود میکردم...

اما آخر فهمیدم که اگر تغییر نکنم گند میزنم به زندگیم و این تغییر رو خودم باید بکنم پس منم زندگیم رو جمع و جور کردم و همه چی رو به کلی تغییر دادم...

خیلی دیگه مسخره نشده که همه چی منو یاد زندگی خودم میندازهlaugh

  • ۹۸/۱۰/۲۹
  • آناهید هیچی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی