عشق قشنگ بود...
تو چشماش که نگاه میکنی فکر میکنی خوشبخت ترین آدم روی زمینی.
تو بغلش که میمونی فکر میکنی که میتونی بمیری،بی حسرت.
از غصه هاش که میگه دلت خون میشه.
موفقیت و پیشرفتش رو که میبینی تو دلت جشن میشه.
میشینی پیش خودت برنامه میریزی برای خوشحال کردن هر روزه اون.
میشینی به یه جاهایی فک میکنی که شاید بتونی آرامشش رو بیشتر کنی.
تو عشق انگار یکیو روی زمین پیدا کردی و از اون تنهایی عمیق دراومدی.
اون از خودتم برات عزیزتره.
حاضری هر کاری بکنی براش.
توی این 8 ماهه که میرم پیش دکتر عزیز تر از جون فهمیدم که چقدر ممکنه خطای روانی و شناختی و شخصیتی تو عشق باشه ها اما باز با همه اینا عشق قشنگ بود.
منم قشنگ عاشق میشما...
از همه چی حاضرم بگذرم.از تاکتیک و تنکیک تو عشق متنفرم.همه رو میتونم کنار بزارم واسش.هرکاری واسه خوشحالیش میتونم بکنم.با جون و دلم اطمینان میکنم...
خدایی دوست دارم عاشقی خودمو.
ولی خدایی،عشق خیلی قشنگه.
میگن رفتنشم قشنگه.
هنوز مطمئن نشدم.
یه جایی رو تو خودم خیلی دوست دارم.
وقتی میبرم...میزارم و میرم...اما از ته دلم واسه اون آدم بهترینو میخوام.
محمدو همینطوری گذاشتم و رفتم.دوست مثل خواهرو هم همینطوری.تو رو هم همینطوری.
رفتن محمد و دوست مثل خواهر خوب بود.به نفعم بود.به زور بهش چسبیده بودم.
عشقت خیلی قشنگ بود و رفتن ازت هم...
دیگه زیاد حرف زدم...باید پاشم برم.فقط بدون من خیلی قشنگ عاشقت بودم.
- ۹۹/۰۴/۲۷
سلام
منکه نفهیدم
کی کیو ول کرده :(
همسرتون بوده عشقتون بوده وابسته بودین
داستان چیه؟
الان به سن 27 حساسم
این دو خط رو شدید قبول دارم
اون از خودتم برات عزیزتره.
حاضری هر کاری بکنی براش.
راستی اون 8 ماه رو میشه مهماشو بگین؟