28 سالگی در گوشه ای از خاورمیانه

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

هجرت

شاید الان از همیشه هم عاشق ترم.

لحظه آخری که ازت جدا شدم بهت گفتم دوستت دارم و گفتی معلومه!

بهت گفتم تو خانوادمی و دوست داشتنت دیگه شده مثل دوست داشتنی که خانوادم رو دارم.بخوام نخوام دوستت دارم.

یه روزی دیدم دارم زیادی از حد به داداشم وابسته میشم.ازش توقعات دارم.

مچ خودمو گرفتم.توقعات رو پایین گذاشتم و به خودم قول دادم همینطوری که هست دوسش داشته باشم.

راستش حس میکنم تو رو هم دیگه همونجوری دوست دارم.تا ابد.

ولی این روزا از همیشه مطمئن ترم به هجرت.تو آخرین بندی بودی که نمیتونستم بازش کنم.

  • ۹۹/۰۴/۳۱
  • آناهید هیچی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی