28 سالگی در گوشه ای از خاورمیانه

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

صبح میشه این شب

یکشنبه شب ها ساعت 10 کوشیار لایو میزاره و یکی از منابع انرژی هفته منه و خیلی مشتاق شب های یکشنبه ام و با خوشحالی و ذوق از لحظه اولش رو نگاه میکنم و بعدش هم باز از شدت انگیزه و اطلاعاتی که کوشیار داده و امیدی که به آینده پیدا میکنم سخت خوابم میبره اما شاد.

دیشب اما بعد از لایو کوشیار داشتم دنبال پیچ پادکست هلی تاک توی اینستاگرام میگشتم که چون اسمش نزدیکه اسمه اون بود رفتم و پیجش رو دوباره نگاه کردم...

یه حسی بهم گفت نرو،یه حس دیگه بهم گفت برو که ببینی چه خبره که هی نخواد تو فکرت وول بخوره.

یعنی میخوام بدونی مغز چقدر میتونه آدم رو اذیت کنه.

دیدن صفحه اش و دیدن و دیدن و فکر کردن به اینکه آخه اینکه هیچیششش از من بهتر نیست.شاید اخلاقش بهتر باشه نمیدونم،اما اخلاق منم بد نیست.

چرا دوست مثل خواهرم باهام این کارو کرد.

حالم خیلی بد شد.دوباره تو خواب و بیداری نفهمیدم کی پاشدم و قرص خواب آور خوردم.

باز نصف شب از خواب پریدم و یه دور دیگه همه چیز و نگاه کردم و باز قرص و باز خواب بد.

بعد در این مواقع افکاری که مغزم شروع میکنه به درست کردنشان جالبه...گاهی بیش از اندازه منفی و اذیت کننده.گاهی بیش از اندازه خوش بینانه و خوشحال کننده.

اما این دفعه فقط بد و منفی.

ولی میدونم الان که من ارزشمندم حتی اگر با یکسری متر و معیارا از اون دختره پایین تر باشم.

میدونم که به قول مشاورم من خودآزاری دارم و واقعا دیشب همش به فکرام میگفتم چرا دارین این بچه رو اذیت میکنین.

امروز صبح دیدم که آناهید 5 ساله نشسته پشت میزش که خودشو سرگرم کنه،بعد داره غصه میخوره،خودشو جمع کرده،سرشو انداخته پایین و میگه اون دختره از من قشنگ تره؟بامزه تره؟موفق تره؟باحال تره؟

بغلش کردم گفتم نه قربونت برم،این حرفا چیه میزنی،نمیخوام تو رو غیر انسانی بزرگ کنم.

نمیخوام اون دختره رو بکوبم،که راستش میتونم.

ولی تو هم قشنگی،هم خوبی،هم موفقی،هم بامزه ای ،هم باحالی،اصلا کی بهتر از تو.

اون دختره ام گناه داره،اونم بهش دروغ گفته شده و هزارتا چیز دیگه که اصلا بی خیال فکرشو نکن.

حتی اگه اونا با هم باشن هم هیچی از خوبیو لیاقت تو کم نمیشه.

میدونی تو شکست نخوردی،تو فقط تجربه کردی،حتی اگه شکست خورده بودی ام،آدمی که تحمل شکست و گذر کردن داره دل ذهنی پیشرف داره.

خب اون آدم دورغ میگفت،خیانت میکرد.میخوای با همچین کسی باشی؟میخوای اون بابای بچه هات باشه؟

باید وایسیم ببینیم خدا میخواد چیکار کنه.پاشو حالا،پاشو صورتت رو بشور و بشین کاراتو بکن.فردا قراره بری خیریه و دکتر.بعدم سفر.

  • ۹۹/۰۵/۲۷
  • آناهید هیچی

نظرات (۲)

آفرین.

پاسخ:
مرسی از شما
  • حنا حناییان
  • چقدر خوبه که هنوزم یه چیز کوچیک می تونه بهت انگیزه بده. من هر کسی که حرفای انگیزشی می زنه و بلاک می کنم و فحش می دم، چون دیگه این چیزا برام مسخره میاد!

    منم دقیقا عادت داشتم که یه نفر و هی چک کنم..یکی که هیچی نداره و از من خیلی پایین تره. اما یه مدت اون برنامه رو کنار گذاشتم و کلا از عادتم افتاد.

    پاسخ:
    مرسی حنا که خوندی.چه حرف خوبی زدی.منم باید این برنامه رو کامل کنار بزارم.این جمله ات یادم میمونه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی