28 سالگی در گوشه ای از خاورمیانه

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سه شنبه بود،شب رو با حال بدی خوابیدم.دلم براش تنگ شده بود.

جملات مثبت تاکیدی رو تکرار کردم،قرص خواب آور خوردم و به زور خودم رو خوابوندم.

تا صبح خواب خودش و دوستش رو دیدم.خواب دیدم دوستش میخواد یه چیزی بهم نشون بده.

فرداش سرکار بودم و بعدش هم وقت دندونپزشکی داشتم که دوستم مسیج مشکوکی بهم داد اما چیزی نگفت.

شب بعد همه کارها به دوستم مسیج دادم و گفتم بگو واقعیت چیه.

دوستم از حرف زدن باهام تفره میرفت اما بالاخره گفت.

یادمه که تمام زندگیم از جلوی چشمم رد شد.سرم گیج رفت،ضربان قلبم رفت بالا و دستام یخ زد.

نتونستم تحمل کنم.من هیچ وقت نمیتونم دربرابر آدمهای مهم زندگیم بی تفاوت باشم.

بهش زنگ زدم خواب بود.خودش حدود نیم ساعت بعد بهم زنگ زذ و گفتم چیزایی که شنیده بودم.

زد به خط حاشا.نه من اصلا این آدم رو نمیشناسم.نه بابا...برای چند دقیقه.

بعد که دید مجبوره قبول کنه شروع کرد که بابا اون که اصلا حساب نیست،مگه من چیکار کردم.اصلا اون آدم برای من مهم نیست.من گریه.اون انکار.من گریه اون دست پیش.من گریه اون فراموشم نکن و این حرفا...

تا صبح بیدار موندم.قرص خواب آورم هم تموم شده بود،دوستمم حتی جوابم رو نمیداد.نمیدونم چرا...

ولی سوگل اومد.شمال بود،یک راست اومد پیشم.برد منو بیرون.24 ساعت بود هیچی نخورده بودم.به زور تو دهنم نی شیرموز رو گذاشت.شب نذاشت برم خونه...

خدایا چقدر ازت متشکرم که سوگل اون روزا بود...چقدر دوسش دارم.

دوستم باهام دعوا کرد و منو تنها و زمین خورده رها کرد.دستم رو نگرفت که هیچی،دوتا لگدم بهم زد.

اون روزا سخت ترین روزایی بود که تو عمرم دیده بودم.رها شدگی،ناامنی،بی اعتمادی ،تنهایی.

میخواستم خوب باشم.کتاب 4 اثر رو باز کردم.سعی یکردم مثبت باشم.اما دلم میخواد به همه دنیا بگم که ته این روانشناسی زرد چه چاه عمیقیه.

سوگل یار اون روزام بود.منو به دندون میکشید.سعی میکرد کمکم کنه.

اخلاقای خاص خودشم داره.

ادامه دارد...

  • ۹۹/۰۶/۰۴
  • آناهید هیچی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی